زنگبار (موران)

جناب آقای علی یارعلی استاد گرانقدر سال 1354/55/56/در روستای زنگبار

( یک وافعیت شیرین وباور نکردنی)

 ابراز محبت یک معلم حلال زاده به اهالی روستای که چندین دهه پیش باطی مسافت باور نکردنی فرزندان این خطه مرزی را با اموخته های خویش هرکدام از بچه های این روستا ها ازجمله روستای زنگبار وتکله وشلوه سفلی را به خدمت جامعه ایران اسلامی معرفی نمودندجالب توحه هست این معلم دلسوز هنوزهم پس از چندین سال بانام وشهرت هرتک تک این دانش آموزان و اهالی آشنا هستند  معلمی که پس از 39سال دوباره مردم این روستا را یاد کرد اما چطوری؟از آنجائیکه  مردم عزیز این خطه چقدر میهمان نواز بوده وچقدر در آن دهه بردل این معلم عزیز نفوذ داشتند حالااین برادر بزرگوار  درقبال آن خاطرات   بیاد ماندنی تصاویرذیل را با با انتخاب شرایط مسافت وادرس باور نکردنی و با ابراز لطف ومحبت خویش به ما هدیه نمودند حال باید ما نیز اعتراف کنیم  شخصیتهای برجسته این مرزبوم در هر جا ونقطه ایران باشند به انسانهای وارسته؛ وارستگی خویش را با گذشت چندین دهه نشان میدهند وخودشان وارسته هستند تصاویر جالب را در زمانی ثبت نمایند که جنین اتفاقی در روستای دور افتاده غیر قابل انتظارباشد اری فرزند برومند و گرامی این معلم دلسوز با حس کنجکاوی توانسته با سرچ نمودن نام روستای زنگبار در اینترنت ومشاهده نام پذر عزیزشان دراین وبلاگ تصاویر بیاد ماندنی چندین دهه پیش را با درچ پیام در نظرات این وبلاگ که عین آن در ذیل درج شده حس مهربانی این معلم دلسوز به اهالی را به اثبات برساند اینجانب با خواندن پیام این برادر بزرگوار با ملاحظا ت موارد مزاحمتی اینترنتی شماره تلفن خود را با امیل ارسال سپس با تماس عیر منتظره این معلم عزیزودلسوز روبرو شدم ایشان برای اینکه حس صداقت خویش را ابراز نماید با شمردن تک تک اهالی با شهرتشان  پس از 39سال برای من خیلی جالب وهیجان انگیز بود نامهای که اکثر آنها دار فانی را وداع گفتند وشمردن نام ونام خانوادگی هرتک تک دانش اموزان خویش در سال 1354 برایم هیجان انگیزتربودبخدا اشک شوق میریختم باشنیدن نامهای که نا کام این دنیا را ترک گفتند تا اینکه این تصاویر را به ما بعنوان یادگار ارسال داشتند 

  یارعلی 

 با عرض ادب و خسته نباشید خدمت مدیر وبلاگ
من پسر سپاهی دانش یارعلی هستم و خواستم اگر امکانش هست
عکس هایی که پدرم در زمان سپاهی دانش اونجا یهنی زوستای زنگبار گرفته
برای شما بزارم داخل سایت
موفق باشید
منتظر جواب شما هستم

 مدرسه درزنگبار چگونه راه اندازی شد

عین اظهارات نیاکان واجدامتولد سال1260هجری شمسی

من ودو نفر دیگردر روستای اژدرلو بودیم  به جوانی برخوردیم از طرز گفتارشان متوجه شدم که درسینه این جوان چیزهای هست که میخواهد به کسی بیاموزد این چیز همان چیزی بود که ما دنبالش بودیم آری علم ودانش

به این جوان گفیتم عزیزم میشه باما برویم  ودر روستای ما به بچه های ما علم یاد بدین این جوان قبول کردندوایشان را سوار اسب کرده وآوردیم یک روز گذشت روز دوم که در استبل مشغول رسیدگی به دام وگوسفند بودم ناگهان دیدم که یکی از بچه ها با صدای بلند پدر پدر معلم را بردند صدایم میکند هرچه در دست داشتم زمین گذاشتم بغیر از بیل چنگالی  رسیدم اول سلام کردم مودبانه عرض کردم شما کی هستین گفتند به توچه باز سوال کردم گفتم شما کی هستین؟ازسوال سوم منصرف شده وجوان رااز اسب    به پایین کشیده ویک بیل سه چنگال زدم به اسبشان که محل را ترک گفتنداینها ازافراد خان بودند که گویا این شخص را به خاطر تعلیمات فرزندان خودشان به روستای اژدرلو برده بودند وبدین ترتیب به ساخت احداث مدرسه باخشت خام پرداختیم وبه نوبه خود درمنطقه شاهد حضور ثبت نام دانش آموزان ازاطراف واکناف روستایمان شدیم

آری این جوان جناب آقای حاج میرزا عزیزالله فتاحی اینی علیا بودکه با اولین مدرسه قرآن را دراین روستا بنا ودراین روستاشاهد حضور قرآن آموزانی از اطراف واکناف بود روستا های ازقبیل مهره تکله وشلوه وسایر روستاهاازجمله اقدامات ایشان تدوین مکالمه عاشورای حسینی این منطقه بودکه ایشان درهمین روستا در عصر جوانی تشکیل زندگی تا اینکه درسال 1359به شهرستان گرمی کوچ نمودند

  درخواست سپاهی دانش

اولین سپاهی دانش درسال1345جناب آقای بختیاری بچه ارومیه بود

دومین سپاهی دانش :ملکی

سومین سپاهی دانش:قربانی

چهارمین سپاهی دانش :علی یارعلی

پنجمین سپاهی دانش:صادق لارتی تبار

ششمین سپاهی دانش:اکبر استاد ابریان وجعفر نقصیری

هفتمین سپاهی دانش:تیز هوش

پس ازانقلاب  :اولین معلم آقای حاج اسلام مددی ومرحوم محمد فلاح و.........................